×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۷
دیشب به خواب دیدم نقش خیال رویش
دیدم که می کشیدم مستانه سو به سویش
بگرفته در کنارم ترسا بچه به صد ناز
بسته میان به زنار بگشوده بود مویش
عیسی دم است یارم ، من زنده دل از آنم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۴
من آب خضر جویم بهر سگان کویش
او تشنه بر هلاکم تا نگذرم بسویش
تاب نظر ندارم آن به که خاک گردم
تا ذره ذره بینم در آفتاب رویش
صد آب زندگانی میرد بپای آن گل
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵
روزی که بر لب آید جانم در آرزویش
جان را بدو سپارم، تن را بخاک کویش
چون از وصال آن گل دیدم که: نیست رنگی
آخر بصد ضرورت قانع شدم ببویش
خورشید روی او را نسبت بماه کردم
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۱۱ - فی رثاء علی بن الحسین الاکبر علیه السلام
مرغ خبر برآمد از لاله زار رویش
از شاخسار مویش