گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » هجویات » شمارهٔ ۱

 

گوئی که گر بخواهم یک دانه شعر سازم

کز شاخهای نظمش نقش ترنج روید

هیهات گر بخواهی کز گه ترنج سازی

در دل شکن که آن را جز تو کسی نبوید

ابوالفرج رونی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۲

 

از اشک من به کویت جز سرخ گل نروید

زان گل که بویت آید، میرد کسی که بوید

جایی که از لب تو باران بوسه بارد

دل غنچه غنچه خیزد، جان خوشه خوشه روید

چشمم که خورد خونم، از بس که خون گرفتش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode