گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹

 

ای صاحبی که گردون گرد از جهان برآرد

گر یک نفس نباشد در حفظ تو طبایع

از حضرت تو لفظی وز نه فلک معانی

از خامهٔ تو حرفی وز صد کتب شرایع

کلک وانا ملت را زیبد که هست و باشد

[...]

امامی هروی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۸

 

تا شد ز مطلع غیب خورشید حسن طالع

عشاق بینوا را مسعود گشت طالع

ما از جهان ملولیم از خویش و غیر فارغ

گشته به نیم جرعه در کنج دیر قانع

ساقی، بیار جامی کز خود رهم زمانی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۹۴

 

تا قرص ماه نان شد در روی سفره طالع

بر آفتاب شد تنگ گردون که هست واسع

چون شاه خربزه شد ناگه عیان به بازار

بنگر خیار پیشش چون گشته است راکع

در اشتیاق بریان ای نان شیر پرور

[...]

صوفی محمد هروی
 
 
sunny dark_mode