گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۸

 

راهیم و رهنمائیم هم رهرویم و همراه

هم سیدیم و بنده هم چاکریم و هم شاه

جام می لطیف است این جسم و جان که داریم

در باطن آفتابیم در ظاهریم چون ماه

گاهی چنین که بینی بر تخت چون سلیمان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۴ - تاریخ بنای حوض

 

در عهد خان دوران فرمانروای گیتی

یعنی کریمخان آن خان سپهر خرگاه

شیرافکنی که در رزم گر شیر بیند او را

از پیش او گریزد چون شیر دیده روباه

فرماندهی که بر چرخ روز و شب و مه و سال

[...]

هاتف اصفهانی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در عید غدیر و منقبت پادشاه عرش سریرحضرت امیر علیه سلام الله الملک القدیر گوید

 

زد ای وشاق غدار عید غدیر خرگاه

باوی سپاه وحدت از ماهی است تا ماه

رایات خرق عادات در موکبش زلل کاه

فرش به خم روئین گوینده انا الله

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۸ - در تشکیل مجلس عزا و رثای بر جناب شهادت مآب حضرت سیدالشهدا

 

نی نی یگانه بزمی است برتر زقبه ماه

کز اوج سدره بگذشت آن را حضیض درگاه

دروی بسبط احمد شش سو بناله و آه

آن تاج هفت اختر آن شبل سیمین شاه

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

در راه کوفه چون گشت ملحق به موکب شاه

نزدیکی زبالی بگرفت بر حسین راه

آثار تشنگی یافت در حر شه فلک چاه

سیراب کرد او را لشکرش به دلخواه

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode