گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

از دوست به هر زخمی افگار نباید شد

وز یار به هر جوری بیزار نباید شد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

کفی چو کف موسی، دستی چو دم عیسی

در علم دمی شافی، در کار کفی کافی

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۳ - کلمات که بر دیوار کاخ افریدون نبشته است

 

از دوست به هر زخمی افگار نباید شد

ور یاد به هر جوری بیزار نباید شد

ظهیری سمرقندی
 
 
sunny dark_mode