گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸

 

من آینهٔ طلعت معشوق وجودم

از عکس رخش مظهر انوار شهودم

ابلیس نشد ساجد و مردود ابد شد

آن دم که ملائک همه کردند سجودم

تا کس نبرد ره به شناسایی ذاتم

[...]

شیخ بهایی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » مخمس

 

از بسکه غم عشق تو در دل بفزودم

گوی از همه عشاق به عشقت بربودم

بسیار نکویان جهان را بستودم

هر جای که از مصحف خوبی بگشودم

سحاب اصفهانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶

 

دیری است که دیوانه آن چشم کبودم

سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم

از روی فروزندهٔ او پرده فکندم

از کار فروبستهٔ دل عقده گشودم

بینایی من در رخش از گریه فزون شد

[...]

فروغی بسطامی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

من آینهٔ طلعت معشوق وجودم

از عکس رخش مظهر انوار شهودم

ابلیس نشد ساجد و مردود بدانند

آن دم که ملایک همه کردند سجودم

تا کس نبرد ره به شناسایی ذاتم

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode