گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۱

 

ای مرد سفر در طلب زاد سفر باش

بشکن شبهٔ شهوت و غواص درر باش

از سیرت سلمان چه خوری حسرت و راهش

بپذیر و تو خود بوذر و سلمان دگر باش

هر چند که طوطی دلت کشتهٔ زهرست

[...]

سنایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷۷

 

از صحبت افسرده روانان به حذر باش

جویای جگر سوختگان همچو شرر باش

بی درد و غم عشق، گرامی نشوددل

از گرد یتیمی پی تعمیر گهر باش

چون سیل به ویرانه نهد گهر روی

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode