گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰

 

تا باد سعادت ز محمد خبر افکند

زان مردی و زان حمله شقاوت سپر افکند

از حال گدا نیست عجب گر شود او پست

تیغ غم تو از سر صد شاه سر افکند

روزی پسر ادهم اندر پی آهو

[...]

مولانا
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات

 

از حال گدا نیست عجب، گر شود او پست

تیغ غم تو از سر صد شاه، سرافکند

روزی پسر ادهم، اندر پی آهو

مانند صبا مرکب شبدیز درافکند

دادیش یکی شربت، کز لذت بویش

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱۴

 

تا حسن گلو سوز تو در جان شرر افکند

در سینه من داغ مکرر سپر افکند

من خرده جان را چو شرر باختم اینجا

پروانه درین راه اگر بال و پر افکند

تا سبزه وگل هست ز می توبه حرام است

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴

 

در باغ چو گل برخ جانان نظر افکند

فریاد که روز سیهم در بدر افکند

بزدود ز لوح دل ما نقش دویی را

بیرنگی او آمد و رنگ دگر افکند

آن سر مگو را که به عشقش شده تفسیر

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode