گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - و قال یمدح الوزیر

 

ای گاه وزارت بتو همچون فلک از ماه

آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه

ماه فلک فضلی و شاه حشم جود

رخشنده تر از ماهی و بخشنده تر از شاه

از همت تو ماهی و شاهی است فرودت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۹ - در توحید و مناجات ومنقبت پیغمبر «ص» و امیرالمؤمنین «ع» و مدح منتجب الدین حسین بن ابوسعد ورامینی «ره» گوید

 

پیرا بده انصاف گرت می بدهد راه

با زرق نیامیخته لله و فی الله

ای بس که بگریی که نگردد رخ تو تر

وی بس که بنالی که نباشد دلت آگاه

در دین چه نهی پای و به دنیا چه کشی دست

[...]

قوامی رازی
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳ - در مدح ملک‌العادل ابوالفتح ملکشاه

 

آمد به سلامت بر من ترک من از راه

پرداخته از جنگ و برآسوده ز بدخواه

چون سرو سهی قامت و شایسته‌تر از سرو

چون ماه دو هفته رخ و بایسته‌تر از ماه

سروست اگر گوی زند سرو به میدان

[...]

انوری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵

 

ای سنبله ی زلف تو خرمن زده بر ماه

وی روی من از مهر تو طعنه زده بر کاه

خورشید جهانتاب تو از شب شده طالع

هندوی رسن باز تو برمه زده خرگاه

افعی تو در حلقه و جادوی تو در خواب

[...]

خواجوی کرمانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۴

 

آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ماه

کز دیده نهائنده نهان کردمت آگاه

گر دیده گنه کرد که از خانه کشیمش

ور اشک بزودیش برانیم ز درگاه

بر شاه گدا را نبود هیچ گرفتی

[...]

کمال خجندی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

رحمتت را تشنه دیدم آبخواه

آبروی خویش بردم از گناه

شیخ بهایی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » مخمس

 

ی وصل تو جان پرورو هجران تو جانکاه

تا کی زجفای تو رسانم به فلک آه؟

اکنون که نداری خبر از آه سحرگاه

ای مه ببرم شکوه ی جورت به شهنشاه

سحاب اصفهانی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۲ - د‌ر مدح شاهنشاه ماضی محمدشاه غا‌زی طاب‌ا‌لله ثراه گوید

 

شد عید و مه روزه سفرکرد به اکراه

نیکو سفری‌ کرد خدا بادش همراه

ای خادمک آن حجره بیارای و به ‌مجلس

می‌زن عوض آب به رغم دل بدخواه

این سبحه و سی‌پاره بهل باز به صندوق

[...]

قاآنی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۳

 

خونین بدن افتاده به دشت آل علی آه

زان فرقه ی گمراه

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۳

 

خود سود سرشکم چه درین ماتم جانکاه

یا فایده ی آه

صفایی جندقی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - در توسّل به حضرت سیدالشهدا (ع) جهت رفع مرض طاعون

 

چون تشنه لب از خنجر او کشته شد این شاه

آفاق پر از غلغله شد تا فلک ماه

شه را چو زدند آتش بیداد به خرگاه

جبریل گهی زد به سر و گاه کشید آه

وفایی شوشتری
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

دست دو عدو بست که شد در دو جهانشاه

حق خواند در این هر دو جهادش اسد‌الله

نگذاشت در آن هر دو غزا بهر عدو راه

سد کرد ثغوری که از آن خصم بد آگاه

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

این وعده بدل دادم و او بود خود آگاه

بنشست مراقب همه شب تا بسحرگاه

چون منتظران بود نگاهش سوی درگاه

کاید بورود تو مگر مژده از راه

آن وعده که دادی چه بدی بود بدلخواه

[...]

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۰ - در توحید و مدح ائمه طاهرین علیهم السلام

 

دیگر حسن عسگری آن شاه فلک جاه

کش عسگر نصرب بود از ماهی تا ماه

قطب فلک حشمت منصور من الله

جبریل امینش شرف حاجب درگاه

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه

کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه

می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا

و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه

با من به زبان آمده گفتند که ای طفل

[...]

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » خمریه

 

چون دید بدان بلعجبی گفت به‌ ناگاه

صد سبحان‌الله و دوصد سبحان‌الله

این جمله کیانند بدین آب و بدین جاه

نی خورشید اینجای فراز آمده نی ماه

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید مولود قاسم خلد و سقر حیدرحیه در علی علیه‌السلام

 

آنسان که ز توصیف تو من عاجزم ایشاه

هم نیست به توصیف سلیل تو مرا راه

آن فانی فی‌الله و همان باقی بالله

صابر علی آنشه که ز همت زده خرگاه

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode