گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷

 

ساقی، ز شکر خنده شراب طرب انگیز

در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهیز

در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز

وز لعل شکربار می و نقل فرو ریز

هر ساعتی از غمزه فریبی دگر آغاز

[...]

عراقی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

بگشا بشکر خنده لب لعل شکرریز

با پسته ی شیرین ز شکر شور برانگیز

تلخست مِی از دست حریفان تُرُش روی

در ده قدحی از لب شیرین شکر ریز

بنشست زباد سحری شمع شبستان

[...]

خواجوی کرمانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۲

 

عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز

دستی بسوی مرده برافشاند که برخیز

روزیکه شهیدان علم داد برآرند

شرمنده فرهاد بود خسرو پرویز

طوطی همه خاییده سخن گفت ز شکر

[...]

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » مخمس بر غزل سعدی

 

تا چند به خون‌ریز هلالی شده‌ای تیز؟

از عشق بیندیش و ز آزار بپرهیز

شوخی مکن و تند مشو، عشوه مینگیز

مشکن دل سعدی، که ازین باغ دلاویز

هلالی جغتایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶

 

روی تو گل تازه و خط سبزهٔ نوخیز

نشکفته گلی همچو تو در گلشن تبریز

شد هوش دلم غارت آن غمزهٔ خونریز

این بود مرا فایده از دیدن تبریز

ای دل! تو در این ورطه مزن لاف صبوری

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

روی تو گل تازه و خط سبزه ی نوخیز

نشکفته گلی همچو تو در گلشن تبریز

شد هوش دلم غارت آن غمزه ی خون ریز

این بود مرا فایده از دیدن تبریز

ای دل تو در این ورطه مزن لاف صبوری

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

روی تو گل تازه و خط سبزه ی نوخیز

نشکفته گلی همچو تو در گلشن تبریز

شیخ بهایی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۹

 

دارم دلی از داغ تمنای تو لبریز

چون‌ کاغذ آتش زده غربال شرربیز

چون شمع مپرسید ز سامان بهارم

سیلاب بنای خودم از رنگ عرق‌ریز

تحقیق ز صنعتگری وهم مبراست

[...]

بیدل دهلوی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۹

 

در ماتم آن شه ز بصر خون جگر ریز

بر دامن او با دو جهان جرم در آویز

بر دشمنی آل زنا باره برانگیزه

از دوست مکش خجلت و از خصم مپرهیز

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۴

 

خواهر نه برادر نه در آن دشت بلاخیز

مادر نه پدر نیز

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

ضنت مکن امروز که غبنی است زیان خیز

ای جزع گهر ریز

یغمای جندقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

ما خرقهٔ سالوسی و درّاعهٔ پرهیز

دادیم و گرفتیم عوض ساغر لبریز

اندر طلب ملک جهان حرص تو تا چند

کین حرص دریده شکم خسرو پرویز

رضاقلی خان هدایت
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

می‌تاخت چو در معرلکه بی‌وحشت و پرهیز

امواج بلاخاستی از بحر خطر خیز

گردان قوی چنگ ز میدان غم‌انگیز

بودند بیک لحظه پراکنده و ناچیز

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

از دامن آلوده اگر داری پرهیز

لعل تو می‌آلوده و خونخواره بود نیز

من دانم و دل نکته آن لعل دلاویز

پیش لب شیرین تو شکر نبود چیز

افسانه دگر هیچ بخوانند ز پرویز

[...]

صفی علیشاه
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

برخاست به آیین کهن مرغ شب‌آویز

ای ترک ختاخیز به طبع طرب انگیز

بر بند طرب را زین بر توسن شبدیز

کن جام جم از گوهر می مخزن پرویز

صفای اصفهانی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

ای لعل تو شیرین و بیان تو شکرریز

شیدای تو عالم همه چون خسرو پرویز

ای باربد وقت نکیسا صفت امروز

در کاسه بربط شکر و شهد درآمیز

نقاشی شاپور ز عکست به هدر رفت

[...]

حاجب شیرازی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

ای عارض گلگون تو از باده گهرریز

شمشیر جفای تو بود بر سر من تیز

ابروی تو خم گشته است از بار تغافل

از باده ناز است قدح چشم تو لبریز

در پیش غمت توسن عمرم بود اکنون

[...]

طغرل احراری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۲ - شبنم

 

گفتند فرود آی ز اوج مه و پرویز

بر خود زن و با بحر پر آشوب بیامیز

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode