فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - در تحریض به حرکت هندو تسخیر کشمیر گوید
هنگام گلست ای به دو رخ چون گل خود روی
همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل جوی
همرنگ رخ خویش تو گل یابی لیکن
همچون گل رخسار تو آن گل ندهد بوی
مجلس به لب جوی برای شمسه خوبان
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱
ای شاه جهانگیر جهاندار جهانجوی
عید است و لب یار و لب جام و لب جوی
از درد و غمان جان و روان تورها یافت
تو ز انده و اندیشه بیاسای و روان جوی
در شدت همی باد بهار آید گه گاه
[...]
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان مسعود غزنوی
دراج کند گرد گیازار تکاپوی
از غالیه عجمی بزده بر سر هر موی
هزمان بکند بانگ نمازی به لب جوی
در سجده رود خیری با لالهٔ خودروی
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۸۳ - صفت یار باغبان گفته
از باغ مکن بیش بنفشه که بنفشه
در نسبت زلف تو همی دارد دعوی
اندر دو بناگوش ممال ای پسر آن را
ترسم که رسد زو به بناگوش تو عدوی
باباافضل کاشانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷
رنگ از گل رخسار تو گیرد گل خود روی
مشک از سر زلفین تو دریوزه کند بوی
شمشاد ز قدّت به خم، ای سرو دل آرا
خورشید ز رویت دژم، ای ماه سخن گوی
از شرم قدت سرو فرومانده به یک جای
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸
تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی
صد نعره همیآیدم از هر بن مویی
خود در دل سنگین تو نگرفت سر موی
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱
ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی
ز آنروی که بسیار دویدی تو در این کوی
هرچند که گل از طرف حُسن به برگ است
او نیز کم است از رخ خوب تو به صد روی
غم نیست ز دشنام رقیبان چو نهانی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۴
نبود ره بیرون شدن امروز زمشکوی
بگذار بروز دگر ای ترک تکاپوی
از روزن مشکوی نظر کن، که نه بینی
جز برف چو بینی بسوی روزن مشکوی
از کوی نشاید شدن امروز ببرزن
[...]