گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

آن روز که او جوشن خر پشته بپوشد

از جوشن او موی تنش بیرون جوشد

چندان بزند نیزه که نیزه بخروشد

بندش به هم اندرشود از بسکه بکوشد

منوچهری
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۴ - ایضا له

 

صورت به جهان زشت تر از گور نبودی

وان صورت زشتش به مکان تو نکوشد

هرگز به جهان تلخ تر از مرگ نبودی

شیرین شد از آن گه که به حلق تو فروشد

کمال‌الدین اسماعیل
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۵

 

زین ساز بم و زیر توقع چه خروشد

از گاو فلک صبح مگر شیر بدوشد

آربش‌کر و فر دونان همه پوچ‌ست

زان پوست مجو مغز که از آبله جوشد

تحقیق ز تمثال چه‌گل دسته نماید

[...]

بیدل دهلوی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲

 

مشروطه عروسی است که گر چهره نپوشد

هر دیده مر او را پی دیدار بکوشد

مستی که از این دست یکی جرعه بنوشد

دین و خرد و هوش به ساقی بفروشد

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » خون خیابانی

 

گر خون خیابانی مظلوم بجوشد

سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد

گر خون خیابانی مظلوم بجوشد

سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد

گر خون خیابانی مظلوم بجوشد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode