×
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴- سورة النساء- مدنیة » ۱۰ - النوبة الثالثة
پرسید مرا دوست که آن قوم که بودند
کز خلق جهان گوی حقیقت بربودند
گفتم: چه نشان پرسی زان قوم که ایشان
خود را بخود از روی نمودن ننمودند
بر حاشیه دعوی هرگز نگذشتند
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸
آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند
خود را به تو هر نوع که بودند نمودند
اهل نظر از آینهٔ وحدت از آن پیش
حیران تو بودند که موجود نبودند
تا چشم دل از غیر تماشای تو عشّاق
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۱
روزی که هوسها در اقبال گشودند
آخر همه رفتند به جایی که نبودند
زین باغ گذشتند حریفان به ندامت
هر رنگ که گردید کفی بود که سودند
افسوس که این قافلهها بعد فنا هم
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۳۴
خود سنگدلی بین که به خونریز گشودند
صد دست و نسودند
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۳ - مسمط غرا در شرح حدیث کساء
بعد از تو ز حق تو رعایت ننمودند
مردان مرا طعمه شمشیر نمودند
اموال مرا دست به تاراج گشودند
معجر ز سر زینب و کلثوم ربودند