×
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲
ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟
بخت تو بلندست و زیانها همه سودست
ای خواجه، تو مستی و ندانم که چه مستی؟
مستی و ندانم که کلاهت که ربودست؟
این چیست که خود را نشناسی بحقیقت؟
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۲
یارم چو نقاب از رخ چون ماه گشودست
از پرده هر ذره بمن مهر نمودست
یک ذات بنقش دو جهان دید هویدا
هرکس که دل از زنگ دویی پاک ز دودست
تا یار ز خلوتگه خود رفت بصحرا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۴
این هستی باطل چو شرر محض نمودست
یک چشم زدن ره ز عدم تا به وجودست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۵
این هستی باطل چو شرر محض نمودست
یک چشم زدن ره ز عدم تا به وجودست
کیفیت طاعت مطلب از سر هشیار
مینای تهی بیخبر از ذوق سجودست
خامی است امید ثمر از نخل تمنا
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
چون بر سر راه عدم است آنچه وجود است
نابود جهان را همه انگار که بودست
برهم زدهآم خشک و تر هر دو جهان را
آتش به میان نیست عزیزان همه دودست
کس ره به سراپردة تقدیر ندارد
[...]