نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۲ - مستزاد
خورشید مدام از غم تو گردد و تابد
ای نور دو عالم
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۶
بحث آب حیات است چو با خضر مقالست
کز مشرب ساقی نشود آب سخن کم
در عربده خر صفتان خامشی اولی
با عرعر خر عیسی مریم نزد دم
بابافغانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه التحیة والثناء
ای تا به قیامت علم فتح تو قایم
سلطان دو عالم علی موسی کاظم
در دیده و دل نور تجلی تو باقی
بر چهره ی جان لمعه ی دیدار تو دایم
آنرا که دهد لطف تو پروانه ی دولت
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » مسبع
ای ذره از خاک درت طینت آدم
وز دولت پابوس تو آن خاک مکرم
تشریف امامت بوجود تو مسلم
ذات تو بمجموعه موجود مقدم
ای بنیه عالم بتولای تو محکم
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹
گر پردهٔ گردون ز سرشگم نکشد نم
میسوزمش از صاعقه آه به یکدم
گر سر فنی از تن چون موی من ای شوخ
مهرت ز دل من سر موئی نشود کم
چون موی توام در دو جهان روی سیه باد
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹
گر پردهٔ گردون ز سرشگم نکشد نم
میسوزمش از صاعقه آه به یکدم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
چندین هزار گلشن شادی در این جهان
ما با غم تو دامن خاری گرفته ایم
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴
از مردن دشوار من است آن مژه پر نم
ای جانِ به لب آمده گو یک نگهی کم
لطفی تو گرم چاره ندارد عجبی نیست
بسمل شده را به نشود زخم به مرهم
تا فاش نسازم بر بیگانه غم او
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۵۳
در عالم ایجاد من آن طفل یتیمم
کز شیر، به دشنام کند دایه خموشم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۸
چندان که درین دایره چون چشم پریدم
حاصل نشد از خرمن دونان پر کاهم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۴۲
بر دانهٔ ناپخته دویدیم چو آدم
ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷
تا کی ز فراق تو نهم بر سر غم غم
تا چند بدل غصه نشیند بسر هم
ای صیقلی اشک بیا تا بزدائیم
این زنگ که از سینه بهم آمده از غم
ای بلبل همدرد دمی گوش فرادار
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » مرثیه شاه شهدا گوهر دریای امامت حضرت حسین بن علی «ع »
ای ناله زجا برخیز، که شد باز محرم
ای گریه فرو ریز، که شد نوبت ماتم
ای مردمک، از اشک فرو ریختن آموز
در ماتم شاه شهدا، سرور عالم
تابان نه هلالست دراین ماه ز گردون
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » مرثیه شاه شهدا گوهر دریای امامت حضرت حسین بن علی «ع »
ای صبح جزا، سوخت دل خلق از این غم
شاید تو براین داغ شوی پنبه مرهم!
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها » شمارهٔ ۹
خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی
بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود
بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم
نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۳۸
تا زمزمه سوگ تو برخاست به عالم
بنشست به ماتم