گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۵

 

ای پور ز خاقانی اگر پند پذیری

زین پس نشود عالم خاک آبخور تو

خاک است تو را دایه از آن ترس که روزی

خون تو خورد دایهٔ بیدادگر تو

شیری که لبت خورد ز دایه چو شود خون

[...]

خاقانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۰

 

مشتی مگسانیم سپند شکر تو

ما را بچه رانند رقیبان ز بر تو

از دیده بدل رفتی و نزدیک هلاکم

بازآ که بسی دور کشید این سفر تو

بفرست بمن بوی خود ای یوسف مصری

[...]

اهلی شیرازی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱

 

گر سر ببرندم نکشم پا ز در تو

پروای سر خویش ندارم به سر تو

در راه تو آن خاک نشینم که نخیزد

گر خاک شوم خاک من از رهگذر تو

بسیار کم افتد نظر لطف تو با من

[...]

رفیق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode