گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

روزی مگر این بسته در ما بگشایند

وز لطف من گشمده را راه نمایند

گر خلق جهان حال من خسته بدانند

از عین تحیر سرانگشت بخایند

عمری ست که از جور فلک با غم و دردم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۲

 

اهل نظران دیده به روی تو گشایند

حسن تو در آئینهٔ یکتا بنمایند

خورشید جمال تو نموده است به ما روی

آنها که طلبکار لقایند کجایند

در آینه حسن تو نمایند خدا را

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

پیوند ببندند بتان لیک نپایند

ور زان که بپایند بگویند و نیایند

وانگه چو بیایند نخندند و ز عشاق

خواهند که‌شان هیچ‌ نبوسند و نگایند

گویند نباتی را، مردم به دهان در

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode