بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۵
هر چند درین مرحله بی تاب و توانم
چون آبله سر در قدم راهروانم
بر قمری و بلبل ز نشاطم مسرایید
من بوی گلم نالهٔ رنگین فغانم
دیدار طلب زهرهٔ گفتار ندارد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۸
شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم
من غیر نی ای نیستم، از توست فغانم
جز پرتو رخسار تو ای جان جهان نیست
در پردهٔ پنهانم و در عین عیانم
گاهی به حرم می کشیم گه به خرابات
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵
روزی که نبینند نشانی بجهانم
از خاک در میکده جویند نشانم
جانم بلب و جام لبالب ز شراب است
شاهد ببرم به که شهادت بزبانم
تا خاک وجودم بکجا باد کشاند
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۳
گفتم که بمی آتش عشقت بنشانم
غافل که زآتش تف آتش ننشانم
هر شب زخم گیسوی تو نافه بچینم
هر روز ززلفین تو عنبر بفشانم
ایعشق بچوگان زن این گوی دلم را
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵
گر دست دهد دامن آن سرو روانم
آزاد شود دل ز غم هر دو جهانم
آمد به لب بام که خورشید زمینم
بگرفت به کف جام که جمشید زمانم
افروخت رخ از باده که آتشزن شهرم
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲
ای چشمه خورشید تو، آسایش جانم
اندوه غمت، خوب تر از عیش جهانم
جسمی که از او روح جدا گشته چسان است
ای راحت جان، بی تو من خسته چنانم
در چشم بداندیش بود تیر تهمتن
[...]