×
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱
در راه نبی کرد فدا جان گرامی
در بستر او خفت بعنوان غلامی
بنمود ره و رسم حقیقت بتمامی
کاینگونه رهد نفس ز خود خواهی و خامی
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳
داری ز چمن گر هوس حلقه دامی
ای مرغ دل ما، بنشین بر سر بامی
ما را ز حرم راند اگر شیخ به تزویر
غم نیست که در دیر گرفتیم مقامی
در دیر که زنّار شود رشته تسبیح
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸
ای سرو چه، ای ماه که، ای شوخ کدامی؟
کاین گونه به رقص اندر و این سان بخرامی
ماهت بِنَخوانم، ملکت میبِنَدانم
حیران همه زآنم که چه جنسی و چه نامی؟
زلفیت به دوش اندر و خالی به بناگوش
[...]
۱
۲