گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۲

 

رویی که تو داری گل سیراب ندارد

شیرینی لعلت شکر ناب ندارد

قدی که تو داری نبود سرو روان را

چون زلف تو چین سنبل پر تاب ندارد

در خواب توان دید خیال رخ خوبت

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد

جز زلف کسی پیش رخش تاب ندارد

خواب آورد افسانه و افسانهٔ عاشق

هر کس که کند گوش دگر خواب ندارد

پهلوی من و تکیهٔ خاکستر گلخن

[...]

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴۰

 

اندیشه ز کلفت دل بیتاب ندارد

پروای غبار آینه آب ندارد

از فکر مکان جان مجرد بود آزاد

حاجت به صدف گوهر نایاب ندارد

درمان بود آن درد که اظهار توان کرد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴۱

 

سیری ز تپیدن دل بیتاب ندارد

آسودگی این قطره سیماب ندارد

بر صاف ضمیران سخن سخت گران نیست

پروای شکست آینه آب ندارد

شبنم چه طراوت دهد این لاله ستان را

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode