×
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱
ای دل به چه غم خوردنت آمد پیشه
وز مرگ چه ترسی، چو درخت از تیشه
گر زانکه به ناخوشی برندت زینجا
خوش باش که رستی ز هزار اندیشه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۱
جانیست غذای او غم و اندیشه
جانی دگر است همچو شیر بیشه
اندیشه چو تیشه است گزافه مندیش
هان تا نزنی تو پای خود را تیشه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۰
صاحبنظران راست تحیر پیشه
مر کوران را تفکر و اندیشه
صد شاخ خوش از غیب گل افشان بر تو
بر شاخ رضا چه میزنی تو تیشه
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۸
گر دل خواهی ای تن محنت پیشه
مگذار دل شکسته بی اندیشه
چون شیشه شکسته گشت پا نگذارند
دیگر نتوان ساختن از وی شیشه