گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷

 

عصیان خلایق ارچه صحرا صحراست

در پیش عنایت تو یک برگ گیاست

هرچند گناه ماست کشتی کشتی

غم نیست که رحمت تو دریا دریاست

ابوسعید ابوالخیر
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰

 

هر چند گنهکار است آخر علوی است

فرزند پیمبر است و از آل علی است

زنهار شها که بیش از این مازارش

زیرا که به روز حشر خصمانش قوی است

مسعود سعد سلمان
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۰۸

 

مستی زمی عشق و نه مستی زمی است

وآن کس که زمی مست بود مست کی است

دیوانه بهار دید گفتا که دَی است

جنبیدن هر کسی از آنجا که وی است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۳۰

 

مقصود من از جمالت ای جان نظری است

این خود نبود چو...............ی است

من خود دانم که عشق تو بسته دری است

لیکن چه کنم مرا هوسناک سری است

اوحدالدین کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴

 

عالم بر رندان به مثل جام می است

ساقی و حریف و جام می جمله وی است

دریا و حباب و موج آبست بر ما

خود جام حباب خالی از آب کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

مجنون چه اگر تشنه بحسن لیلی است

لیلی بمثل قطره و مجنون سیلی است

یونس بدرون ماهی اندر صورت

ماهی بدرون یونس اندر معنی است

اهلی شیرازی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

مرا ز عشق نه عقل و نه دین و نه دنیاست

چه زندگیست که من دارم این چه رسوائی است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

در پای امید ماست هر جا خاری است

بر شیشه ی عمر ماست هر جا سنگی است

شیخ بهایی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱

 

در هند که دیده را غبارش مددی است

هر قبضهٔ خاک خلد را دست ردیی است

هر سو طاووس مست بر نخل بلند

همچون سبد گل بسر سرو قدی است

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode