خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷
تا عشق به پروانه درآموختهاند
زو در دل شمع آتش افروختهاند
پروانه و شمع این هنر آموختهاند
کز روی موافقت بهم سوختهاند
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۱
آنها که بآتش خزان سوختهاند
وز لطف بهار چشمشان دوختهاند
اکنون همه را خلعت تو دوختهاند
شیوهگری و غنج درآموختهاند
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰
مردان همه عمر پاره بردوختهاند
قوتی به هزار حیله اندوختهاند
فردای قیامت به گناه ایشان را
شاید که نسوزند که خود سوختهاند
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷
از آتش عشق شمعی افروخته اند
پروانهٔ جان عاشقان سوخته اند
در مجمر سینه عود دل می سوزد
آتشبازی به عاشق آموخته اند
ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶
تا عارض چون آتشت افروخته اند
صد خرمن تقوی و ورع سوخته اند
گویی که قبای دلبری روز ازل
بر قد تو پرداخته و دوخته اند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷
گاهیم بعشق و مستی آموخته اند
گاهی نظر از مراد دل دوخته اند
تا کی مس من بکیمیایی نرسد
باری بهزار کوره ام سوخته اند
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هشتم پنج قماش
ای آنکه رخت چو گل برافروخته اند
خوبان همه خوبی از تو آموخته اند
نسرین و سمن یاسمن و لاله و گل
از پنج قماش خلعت اندوخته اند
سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴
ای شاه چراغ بزمت افروخته اند
اعدای تو را شعله صف سوخته اند
در روز ازل قبای شاهنشاهی
بر قامت جامه زیب تو دوخته اند