مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸
ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم
یک جرعه اگر از می وصلت بچشم
از خط تو چون قلم همی سرنکشم
بر آتش تیمار تو چون عود خوشم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰۱
تا کاسهٔ دوغ خویش باشد پیشم
والله که به انگبین کس نندیشم
ور بیبرگی به مرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم
رفتم بر اسب تا به به جرمش بکشم
گفتا که نخست بشنو این عذر خوشم
نه گاو زمینم که جهان بردارم
یا چرخ چهارمم که خورشید کشم
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴
بگذار که خویش را به زاری بکشم
مپسند که بار شرمساری بکشم
چون دوست به مرگ من به هر حال خوش است
من نیز به مرگ خود به هر حال خوشم
قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲
بگذار که خویش را به خواری بکشم
مپسند که بار شرمساری بکشم
چون دوست به مرگ من به هر حال خوشست
من نیز به مرگ خود به هر حال خوشم
صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸
گر عمر به مستی گذرد ور به هشم
از دست رقیب یک نفس نیست خوشم
با این همه کین باز کند مهر اظهار
فریاد از این طبیب بیمار کشم
صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲
تا کی به امید وصل آن حور وشم
باید ز رقیب زهر حرمان بچشم
در پیش وی اعتبار او نیز نماند
زین پس پیش اوفتاده منت نکشم