میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۲۳ - ۳۸ - النوبة الثالثة
نتوان گفتن حدیث خوبان آسان
آسان آسان حدیث ایشان نتوان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۵ - النوبة الثالثة
دیدیم نهان گیتی و اصل جهان
وز علت و عار برگذشتیم آسان
آن نور سیه ز لا نقط برتر دان
زان نیز گذشتیم نه این ماند و نه آن
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۹ - النوبة الثالثة
جز نام و خیال و عشقت ای جان جهان
بر لفظ و دل و دیده مرا نیست عیان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام » ۱ - النوبة الثالثة
هم در دل منی و هم راحت جان
هم فتنه برانگیزی و هم فتنه نشان.
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام » ۷ - النوبة الثالثة
من پای برون نهادم اکنون ز میان
جان داند با تو و تو دانی با جان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷- سورة الاعراف » ۱۵ - النوبة الثالثة
امروز گذشت بر من آن سرو روان
پوشیده ز من روی فرو بسته لبان
ابر ار چه رخ مهر بپوشد ز جهان
کی گردد نور روز بر خلق نهان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷- سورة الاعراف » ۱۶ - النوبة الثالثة
پویان و دواناند غریوان بجهان
در صومعه کوهان در غار بیابان
یکسر همه محواند بدریای تفکر
بر خوانده بخود بر همه لاخان و لامان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۸- سورة القصص- مکیة » ۲ - النوبة الثالثة
آتش بدل اندر زدی و نفط بجان
آن گه گویی که راز ما دار نهان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳۶- سورة یس - مکیة » ۳ - النوبة الثالثة
هم درد دل منی و هم راحت جان
هم فتنه برانگیزی و هم فتنه نشان
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام » ۷ - النوبة الثالثة
من پای برون نهادم اکنون ز میان
جان داند با تو و تو دانی با جان
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۸
گاهی که کنی عهد و وفا با یاران
زنهار وفای عهد خود واجب دان
بیشکر خدا مباش هرگز نفسی
تا بر تو شود ابر کرمها باران
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱
پیداست که سودای تو دارم ز نهان
صفرا مکن این آتش سودا بنشان
دارم سر آنکه با تو در بازم سر
گر هست سر منت سری در جنبان
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵
خاقانی اگرچه دارد از درد نهان
جان خسته و دیده غرقه و دل بریان
اینک سوی وصل تو فرستاد ای جان
جان تحفه و دیده مژده و دل قربان
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱
تخمی است خرد، که جان از او رُست و روان
بار و بر و برگش آخشیج و حیوان
از تخم غرض بَر است و بَر هَست همان
آباد بر آن بَر که ز تخم است نشان
عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۶
آن حسن که در پردهٔ غیبست نهان
وز پرتو اوست حسن در هر دو جهان
یک ذرّه اگر شود از آن حسن عیان
ظاهر گردد صد آفتاب از یک جان
عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۴۳
چون اصلِ اصول هست در نقطهٔ جان
نقشِ دو جهان ز جان توان دید عیان
هرچیز که دیدهای تو پیدا و نهان
در دیدهٔ تست آن نه در عین جهان
عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۲
کس از می معرفت ندادست نشان
کز عین نشان بروست وز عین عیان
آن می به قرابه سر به مهرست مدام
مردم به قرابه می برآرند زبان
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد
آن روز مباد هرگز ای جان و جهان
کز وصل تو محروم شود این دل و جان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵
این سودا را نمیتوان کرد نهان
در کاسهٔ سر باشد و در کیسهٔ جان
اندر سر و سینه رو طلب کن اثرش
کاو را نتوان دید بدین دیده عیان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵۴
یا رب همه عمرم پی دین تو دوان
مگذار که باشم اینچنین سرگردان
یا در دل من زعشق یک قطره چکان
یا در جانم زشرع حرفی بنشان