خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷
در دهر هر آنکه نیمنانی دارد
از بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی
گو شاد بزی که خوشجهانی دارد
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴
جود کف تست هر که نانی دارد
در خدمت تست هر که جانی دارد
گر اسب خطا کرد بر او عیب مگیر
یک اسب چه طاقت جهانی دارد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴
نه دل ز وصال تو نشانی دارد
نه جان ز فراق تو امانی دارد
بیچاره تنم همه جهان داشت به تو
واکنون به هزار حیله جانی دارد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۳۲
لعلش که دو صد گنج نهانی دارد
منشور بقای جاودانی دارد
زان بر لب او سبزه دمیده است که او
سرچشمهٔ آب زندگانی دارد
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب چهارم » داستانِ موش و مار
هر کاو به سلامتست و نانی دارد
وز بهرِ نشستن آشیانی دارد
نه خادمِ کس بود نه مخدومِ کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۳
آن کس که ز چرخ نیم نانی دارد
وز بهر مقام آشیانی دارد
نی طالب کس بود نه مطلوب کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۰
از وصل رخت هر که نشانی دارد
از من به خطا در تو گمانی دارد
در شهر ز افسانه ما خالی نیست
هرکس که زبانی و دهانی دارد
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۱
نه دل ز غمت ذوق جوانی دارد
نه برگ نشاط و شادمانی دارد
در هجر تو گر یک دو نفس هست مرا
می کیست که نام زندگانی دارد
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۹
انکس که ز عاشقان نشانی دارد
افسرده دلی و گرم جانی دارد
او را نه لبی و نه دهانی پیداست
وز مشک و زر و سیم زبانی دارد
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰
هرجا که سگیست آستانی دارد
هر جا مرغیست آشیانی دارد
جز درگه تو، طبیب خو کرده به غم
کافر بادا اگر گمانی دارد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۶ - همتی بلخی
در دهر کسی که نیم نانی دارد
وز بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد