گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۹

 

گر جور کنی از تو فغان نتوان کرد

ور لطف کنی تکیه بر آن نتوان کرد

در حوصلهٔ قلم نگنجد رازم

آتش به میان نی نهان نتوان کرد

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۵

 

گفتم جانی به ترک جان نتوان کرد

گفتا جانرا چو تن نشان نتوان کرد

گفتم که تو بحر کرمی گفت خموش

در است چو سنگ رایگان نتوان کرد

مولانا
 

حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

جانست شراب ترک جان نتوان کرد

زو گر چه گرانست کران نتوان کرد

هر رنج که از شراب ظاهر گردد

الا به شراب دفع آن نتوان کرد

حکیم نزاری
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲

 

فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد

با کس سخن از داغ نهان نتوان کرد

اینها که من از جفای هجران دیدم

یک شمه به صد سال بیان نتوان کرد

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode