گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۱

 

تا ظن نبری کز آن جهان می‌ترسم

وز مردن و از کندن جان می‌ترسم

چون مرگ حقست من چرا ترسم ازو

من خویش پرستم و از آن می‌ترسم

ابوسعید ابوالخیر
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

در هجر تو گفتم که ز جان میترسم

وصل آمد و من هم آنچنان میترسم

دی خود ز زبان دشمنان ترسیدم

امروز ز چشم دوستان میترسم

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲

 

تا ظن نبری کز آن جهان می ترسم

وز مردن و از کندن جان می ترسم

چون مرگ حق است، من چرا ترسم از او

چون نیک نزیستم از آن می ترسم

باباافضل کاشانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۴۴ - الخوف

 

تا ظن نبری کز آن جهان می ترسم

وز مردن وز کندن جان می ترسم

چون مرگ حقیقت است چرا ترسم ازو

من نیک نزیستم از آن می ترسم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۶۱

 

در عشق تو دل رفت و زجان می ترسم

وز هجر و زمرگِ ناگهان می ترسم

گر زار کُشی مرا نمی ترسم از آن

بیزار زمن شوی از آن می ترسم

اوحدالدین کرمانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

گر دل گویم تو را ز جان می ترسم

ور جان خوانم هم از جهان می ترسم

ای جان و جهان هر دو به قربان سرت

حق می گویم نه زین نه زان می ترسم

سعیدا
 
 
sunny dark_mode