گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶

 

زین پس دل من بمهر یکتا نشود

وین عشق کهن گشته مطرا نشود

آن آینه که عکس روی تو گرفت

روی من ازان آینه پیدا نشود

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۰ - طلب الآخرة

 

تا وسوسهٔ عشق مهیّا نشود

بی صدق و صفا عیش مهنّا نشود

دنیا ندهی زدست و دین می طلبی

این هر دو به یک جای مهیّا نشود

اوحدالدین کرمانی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴

 

تا پای کسی سلسله آرا نشود

او را سر قدر آسمان سا نشود

باز ار نشود صید و نیفتد در قید

او را به سر دست شهان جا نشود

وحشی بافقی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲

 

هرگز چشمم به روی او وانشود

کز موج نگاه دیده دریا نشود

همچون مژه زیاده در دیده خلد

گر نیم نگه صرف تماشا نشود

فصیحی هروی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

گفتم ز غمت غنچهٔ دل وا نشود

گفتا چه فضولی ست، شود یا نشود

بیهوده چه نالی از گرانباری دل؟

گر غم غم ماست، بار دلها نشود

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷

 

تا پای تو سر، سر تو تا پا نشود

از رشتهٔ کار تو گره وانشود

نفست گوید فنا شدم حق گشتم

باور نکنی که خر مسیحا نشود

سعیدا
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

تا چون من و شانه باد شیدا نشود

در زلف تو عقده دلم وا نشود

کی سعی و عمل پیشه که بی زحمت و رنج

از بهر کسی گنج مهیا نشود

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

گر عامل جور حاکم ما نشود

در عدلیه ظلم حکمفرما نشود

حکمی که بود بر له یکمشت ضعیف

تا دست قوی قویست اجرا نشود

فرخی یزدی
 
 
sunny dark_mode