گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰

 

تا در طلب مات همی کام بود

هر دم که بروی ما زنی دام بود

آن دل که در او عشق دلارام بود

گر زندگی از جان طلبد خام بود

سنایی
 

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۲

 

هر جانی را که غرق انعام بود

در عالم بینهایت آرام بود

صد قرن اگر گام زنی در ره او

چون درنگری نخستمین گام بود

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶۰

 

تا در طلب مات همی گام بود

هر دم که برون مازنی دام بود

آن دل که درو عشق دلارام بود

گر زندگی از جان طلبد خام بود

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

معشوقه چو شاهد و باندام بود

عاشق چه زبان که خوار و بد نام بود؟

چون باده بکام باده آشام بود

باشد که سفال کهنه یی جام بود

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۶

 

تا در طلب مات همی کام بود

هر دم که برون ز ما زنی دام بود

آن دل که در او عشق دلارام بود

گر زندگی از جان طلبد خام بود

مولانا
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۷

 

هرچیز که آن وسیله کام بود

پیش دل کام‌جو دلارام بود

صیادان را عزیز چون چشم و دل است

هر حلقه و عقده‌ای که در دام بود

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode