×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴۸
امروز سماعست و سماعست و سماع
نورست شعاعست و شعاعست و شعاع
این عشق مطاعست و مطاعست و مطاع
از عقل وداعست و وداعست و وداع
فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷۴
ای کرده بصد خون جگر جمع متاع
آیا چه شود حال تو هنگام وداع
با خلق نزاع از پی دنیا کم کن
دنیا نه متاعیست که ارزد بنزاع
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶
ای جان و تنم مطیع و شوق تو مطاع
رفتی و جدا زان رخ خورشید شعاع
هیهات که جان وداع تن کرد و نداد
چندان مهلت که تن شتابد به وداع
جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹
آنچای که چون خور دهد از جام شعاع
از قلب زدوده زنگ و از مغز صداع
همرنگ می است لیک می را باوی
فرقیست که در میان جلق است و جماع