گنجور

عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۶

 

هرچند دریغ صدهزار است هنوز

زین بیش دریغ بر شمار است هنوز

هر روز هزار بار خود را کشتم

وین کافر نفس برقرار است هنوز

عطار
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴

 

دل ز آرزوی تو بی‌قرار است هنوز

جان در طلبت بر سر کار است هنوز

دیده به جمالت ارچه روشن شد، لیک

هم بر سر آن گریهٔ زار است هنوز

عراقی
 
 
sunny dark_mode