×
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۷۵
درویش زخودپرستی آزاد بود
ظاهر چو خراب و باطن آباد بود
او را که زلطف ایزدی داد بود
از ردّ و قبول خلق آزاد بود
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۶
صد عاشق اگر کشته ز بیداد بود
معشوقه چو سرو از همه آزاد بود
فریاد که من چون شمعی از آتش آه
میسوزم و پیش گلرخان باد بود
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۸
آن را که دل از دو کون آزاد بود
کی طبع به وصل این و آن شاد بود
بحر از گهر و حباب دارد دو گره
در یک گره آب و در یکی باد بود