گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۳

 

ای نای ندیده ام دلی شاد از تو

نایی تو ولیکن نرهد باد از تو

جز ناله مرا چو نای نگشاد از تو

ای نای مرا چو نای فریاد از تو

مسعود سعد سلمان
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۴

 

بس سر که به عشق رفت بر باد از تو

بس شور که در زمانه افتاد از تو

در مدت دوران تو دیدیم، نبود

یک دل که بدو نرفت بیداد از تو

کمال‌الدین اسماعیل
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۰

 

ای چرخ فلک هزار فریاد از تو

آن به که نیاورد کسی یاد از تو

سرگشته و با لباس محنت زدگان

پیوسته از آنی که نیم شاد از تو

ابن یمین
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

کردم برِ نامحرم اگر داد از تو

داد از تو بتا و داد و بیداد از تو

محتاج به محرمم چرا می‌کردی

تا کار به نامحرمم افتاد از تو!

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode