×
همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳۳
بزم از رخت امشب آفتابی دارد
چشم تو به هر گوشه خرابی دارد
لیکن ز لب تو کس نمییابد کام
جز جام که پیش لبت آبی دارد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲
زلفت چو بنفشه پیچ و تابی دارد
لعل تو چو آتشست و آبی دارد
گفتم که چو چشم تو نباشد مستی
گفتا که به هر گوشه خرابی دارد
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۷۱
خوش آنکه ز داغ عشق تابی دارد
در دیده ز ابر شوق آبی دارد
از همدمی بی خبران تافته روی
کنجی و کفافی و کتابی دارد
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵
دل از غم تو حال خرابی دارد
جان هم ز فراقت اضطرابی دارد
گفتی که مرا به خواب خواهی دیدن
این را به کسی بگو که خوابی دارد
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵
رفتن بخرابات حسابی دارد
رو همره آنکه فتح بابی دارد
این درس بمستی و خرابی خوانند
نه مدرسهای و نه کتابی دارد
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶
میخانه ما گشاده با بی دارد
دلها همه را زنده بآبی دارد
نقصی نبود دلیل آبادی اوست
مانند صفی اگر خرابی دارد
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷
دل زمزمه های انقلابی دارد
در عین جنون حرف حسابی دارد
گوید که ز چیست مستشار بلدی
این طور سر خانه خرابی دارد