گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۱۹

 

جایی که درو نه شیب ونه بالا بود

نه جسم و جهت نه جنبشِ اجزا بود

هر چیز که جُست مردِ جوینده بسی

چون آنجا شد همه تمام آنجا بود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۱

 

بحری که در او دو کون ناپیدا بود

او بود و جز او نمایش سودا بود

آن قطره که در جستن آن دریا بود

چون آنجا شد خود همه عمر آنجا بود

عطار
 

کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶

 

این مژده فتح از پی هم زیبا بود

این کیف دو بالا چه نشاط افزا بود

از رفتن (دریا) سر (بیرا) هم رفت

گویا سر او حباب این دریا بود

کلیم
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵

 

صاحب صورت تا بری از معنی بود

چشم حقیقت سبک و رسوا بود

اهل معنی شکوه دیگر دارند

گر آینه می داشت تهی دریا بود

جویای تبریزی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸

 

شاهی که به اسرار جهان دانا بود

از رتبه به کل ما خلق مولا بود

شب‌ها به خرابه‌ها ز روی شفقت

همدم به جذامیان نابینا بود

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode