گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۸۳

 

دل گرچه نه پیداست نهانش نه تویی

گیرم که دل من است جانش نه تویی

آتش چه زنی در وی، پرخون چه کنی

کآخر شب و روز در میانش نه تویی؟

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۴

 

جانا به جز از یاد تو در سر هوسم نیست

سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست

امروز منم خسته و بی مونس و بی یار

فریاد همی خواهم و فریادرسم نیست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۳

 

حاتم باشی با همه کس وقت سخا

چون نامه به نام ما رسد طی گردد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۴

 

زنهار زآهشان بیندیش که آه

دودی است که زیر دامن آتش دارد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۵

 

مه را به بناگوش تو نسبت کردم

زنهار که این سخن به گوش تو رسد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۸

 

گفتم که تو را کجا توانم دیدن

گفتا که مرا کجا توانی دیدن

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۸۶
۸۷
۸۸
sunny dark_mode