قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶
با آن که ز بیداد تو بایست گریست
درویش نزد آه که این ظلم ز چیست
هرچند که تیغ برنمیآرد مرد
چون سینه زنی به تیغ، تقصیر ز کیست؟
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۳۲
بس مردم دیده در هوای تو گریست
چو آذر در گل نقش بر... زیست
سردار اگرت مردمک این است و سرشک
تا چشم زنی جای تر است و بچه نیست
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۳۴
با اهل صفا جز سر انکارت نیست
زیبد پی شست و شو چو قصارت زیست
شو جامه آلوده خود زن بر سنگ
زنقحبه به گازران ری کارت چیست
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته
می کشم عشق و می ندانستم چیست
می کشم بار و می ندانستم کیست
گر عشق آنست چون توان با او بود
ور یار این است کی توان بی او زیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱ - ابوسعید مهنه قُدِّسَ سِرُّه
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست
در عشق تو بی جسم، همی باید زیست
از من اثری نماند، این عشق از چیست
چون من، همه معشوق شدم، عاشق کیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
در عشق بتان چاره بجز مردن نیست
بی مهر بتان نیز نمیشاید زیست
ای وای بر آن دل که در آن سوزی هست
ای خاک بر آن سر که در آن شوری نیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱ - ابوسعید مهنه قُدِّسَ سِرُّه
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست
در عشق تو بی جسم، همی باید زیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱ - ابوسعید مهنه قُدِّسَ سِرُّه
از من اثری نماند، این عشق از چیست
چون من، همه معشوق شدم، عاشق کیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۴ - فدایی لاهیجانی
هیچ ازتو بجزفراق تو ناخوش نیست
وان نیز به امید وصال تو خوش است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
در عشق بتان چاره بجز مردن نیست
بی مهر بتان نیز نمیشاید زیست
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰
چون مرکز ثقل ما به جز مجلس نیست
آنذکس که به مجلس نبود خاضع کیست
بر ملت اگر وکیل تحمیل شود
پس فایده حکومت ملی چیست
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱
این فقر و فنا برای ما مایل کیست
وز خواری ما بهر غنی حاصل چیست
گر عقده آز اغنیا آسان شد
دانی که علاج فقرا مشکل نیست
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲
این زمزمه های شوم را قائل کیست
واین نغمه ناپسند را حاصل چیست
در گفتن حرف حق اثر هست اما
گوینده چو با اراده باطل نیست
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳
ای کاهن خودپرست، معبود تو کیست
وی خائن شوم پست، مقصود تو کیست
با ناز ایاز جلوه منما کاین مرد
هر چند که احمد است محمود تو نیست
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴ - کابینهٔ سردار سپه
با مشت و لگد معنی امنیت چیست؟
با نفی بلد ناجی امنیت کیست؟
با زور مرا مگو که امنیت هست
با ناله ز من شنو که امنیت نیست!
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵
با آنکه غنی خزانه دولت نیست
با آنکه به فقر می کند ملت زیست
از چیست حقوق وکلا قمچی کش
یکدفعه دو اسبه آید از صد به دویست
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶
آنکس که ز راه جور شد شادان کیست
ور هست یقین زدوده انسان نیست
گر عاطفه نیست امتیاز بشری
پس فرق میان آدم و حیوان چیست