×
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۰۰ - والهٔ بروجردی
تا درنگری نه سرو مانده است و نه بید
نه خار هوس نه گلستان امید
دهقان فلک خرمن عمر همه را
میپیماید به کیل ماه و خورشید
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۴ - قتّالی خوارزمی عَلَیهِ الرّحمةُ
جز دست تو زلف تو نیارست کشید
جز پای تو سوی تو نیارست دوید
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۴ - قتّالی خوارزمی عَلَیهِ الرّحمةُ
از رویِ تو چشم من نظر زان ببرید
کان روی بجز چشم تو نتواند دید
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۶
قاسم ز عمو چو اذن میدان طلبید
گفتا به جواب وی شهنشاه شهید
تو در بدن عموی خود چون جانی
از جان به جهان کجا توان دست کشید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴
انگشتر التفاتی ایدوست رسید
ایزد نکند از تو مرا قطع امید
انگشت رضا به چشم و جانم بنهاد
در حلقه بندگی شدم چون خورشید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۹ - سیب
ای قد تو در گلشن جان نخل امید
خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
دادم به حضور تو به صد روسیهی
سیبی که چو رخسار تو سرخ است و سفید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۵۲ - سیب
ای قد تو در گلشن جان نخل امید
خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
دادم بحضور تو به صد روسیهی
سیبی که چو رخسار تو سرخ است و سفید