گنجور

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۹

 

هرگز نبود خار بشوری چو نمک

وز کاه چگونه می بسازند کسک؟

عمعق بخاری
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۵

 

در بحر صفا گداختم همچو نمک

نه کفر و نه ایمان نه یقین ماند و نه شک

اندر دل من ستاره‌ای شد پیدا

گم گشت در آن ستاره هر هفت فلک

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۰

 

عهد من دل شکسته زینگونه سبک

مکشن که بود عهد عزیزان نازک

دانی که چو آبگینه ما را دلکی ست

آسان شکن و ساده و صافی و تنک

مجد همگر
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷

 

معشوق یکی عشق یکی عاشق یک

این هر دو یکی و در یکی نبود شک

یک ذات و صفات صد هزارش می دان

یک صد باشد به اعتباری صد یک

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸

 

مفعول یکی فعل یکی فاعل یک

ما راست یقین اگر تو را باشد شک

بردار حجات تا نمائی به حجاب

دریاب نصیحتی که گفتم نیکک

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴

 

در نعت بقا نیست کسی با تو مشارک

وجه تو بود باقی و باقی همه هالک

هرجا زده ز اسماء تو آدم دم انبا

«سبحانک لا علم لنا» گفته ملایک

از ظلمت زلفت نتوان برد برون راه

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۲

 

گر بگسلی از لذت تن همچو ملک

پرواز کند طایر روحت بفلک

از عرش فتاده یی بفرش از پی نفس

زنهار که تا نیفتی آخر بدرک

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۳

 

آدم به کریوه ایست در راه فلک

شیبش درک و فراز معراج ملک

عقلش سوی معراج کشد لیک بسعی

آسان بردش نفس و طبیعت بدرک

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۴

 

اهلی که مرید تو بود پیر فلک

شاگرد غم تو گشت و استاد ملک

گویا سخن او نمکی یافته است

از چاشنی لعل تو ای کان نمک

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف پنجم که چنگ است و کم بر است » برگ چهارم نه چنگ است

 

ای برده سبق جمالت از حسن ملک

خطت ز دلم حرف طرب ساخته حک

تا چنگ بدامن وصالت نزنم

خوشدل نشوم ز ساز نه چنگ فلک

خوشدل نشوم ز ساز نه چنگ فلک

اهلی شیرازی
 

کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

خوبان که همی رمند ز افسون فلک

رامند به بی تعینان بیشترک

در صید بتان جامه صیادی پوش

پا تابه و گیوه و کلاه و کپنک

کلیم
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

ای برده هوا سوی سماکت به سمک

روخواهی کرد سوی پستی بی شک

البته بود مسکن خاک آخر خاک

گر فی المثلش باد رساند به فلک

ابوالحسن فراهانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸

 

هر جا مژه اش خلاند نوک گزلک

پاشیده نگاه نمکین کان نمک

ای وای به قصد دل خونین جویا

بستند کمر دو چشم او چون عینک

جویای تبریزی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۳

 

میزان حقیم و امتحان و لَکَ لک ؟

تا باز نماییم گران را ز سبک

از ما نَرَمی چگونه، ای حیزِ خنک

ما بدرِ تمامیم و کتان تو تنک

حزین لاهیجی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

از حُبّ علی نمی توان شد منفک

از بهر حلال زاده آمد چو محک

هرکس که نه حُبّ مرتضی در دل اوست

در تخم زنائیش نه ریب است و شک

وفایی شوشتری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مستزادها » شمارهٔ ۲

 

ما خال شویم و سرمه منظور افتد

مردیم ز رشک

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode