گنجور

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

دی با رهی ، ای رنگ گل و بوی گلاب

از دیده و دل همی زدی آتش و آب

از بخت ستم باشد ، ای در خوشاب

کامروز ترا نبینم ای دوست به خواب

ازرقی هروی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹

 

آن شد که به نزدیک من ای در خوشاب

دشنام ترا طال بقا بود جواب

جانا پس از این نبینی این نیز به خواب

بر آتش من زد سخن سرد تو آب

انوری
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

می کرد ز قسمت ازل بخت خراب

با دیده جدل قرعه زدند اصل صواب

افتاد به دیده روز و شب بیداری

شد قسمت بخت جاودان قرعه خواب

یغمای جندقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۰ - مؤمن یزدی

 

نتوان به خدا رسید از علم کتاب

حجت نبرد راه به اقلیم صواب

در وادی معرفت براهین حکیم

چون جاده‌هاست در چراگاه دواب

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode