گنجور

 
۱
۲
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

دی صبحدم آن غیرت سرو چمنی

با من به سر کرشمه از کبر و منی

می‌گفت به خشم

کای مردم دیدهٔ تو سقّای رهم

باز آی که تا خاک رهم آب زنی

[...]

۴ بیت
خواجوی کرمانی
 

کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

 

زلف تو که داشت عادت دل شکنی

میگفت به مشگ از پریشان سخنی

من با تو چنانم ای نگار چینی

کاندر غلطم که من توام یا تو منی

۲ بیت
کمال خجندی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۳

 

ای دشمن اهل سخن از بی سخنی

در عیب هنر، کار تو گوهرشکنی

انصاف چگونه در تو گنجد، که پر است

بیرون تو از کبر و درونت ز منی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

خوش آنکه ندارد غم فرزند و زنی

از خار تعلق بجگر نیش زنی

غم نیست کسی را که تعلق نبود

غربت نکشد آنکه ندارد وطنی

۲ بیت
واعظ قزوینی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳

 

این ریخته خون من و صد همچو منی

هر لحظه جدا ساختی جانی ز تنی

عذرت چه بود چو روز محشر بینی

بر دامن خویش دست خونین کفنی

۲ بیت
هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶

 

هرچند که گلچهره و سیمین بدنی

حیف از تو ولی که شمع هر انجمنی

ای یار وفادار اگر یار منی

با غیر مگو حرفی و مشنو سخنی

۲ بیت
هاتف اصفهانی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

هر دم ز تو عمر می کَنَد بیخ و بنی

جز وعده به فردا نشناسی سخنی

دیروز تو را که هست فردا، امروز

بنگر که چه کرده ای که فردا نکنی

۲ بیت
حزین لاهیجی
 

ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

 

ای روح روان که فارغ از این بدنی

جویای عزیزکردهٔ خویشتنی

ای خفته به خاک‌، من تو هستم تو منی

من فرزندم تو مادر ممتحنی

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۰