×
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹
ای دل یارت که سر به سر کبر و منیست
بازیچهٔ غمزهاش پیمان شکنیست
سودای لب چنین کسی نتوان پخت
با خویشتن آی این چه بیخویشتنیست
عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۱۱
دوش آمد و گفت: مرغِ دل عاجز نیست
در پرده بدارش که جز او را عزّ نیست
چون هر دو جهان به زیر پر دارد دل
بیرون شدنش ز آشیان هرگز نیست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۵
گر در دهن تو از فراخی سخنیست
آسوده ز گفت و گوی هر طعنه ز نیست
گر هست بچشم ما دهان تو بزرگ
ز آنست که آن دهان نه کوچک دهنیست
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴
از دلبر من حدیث گرمی سخنی ست
ورهست دمی بهر فریب چو منی ست
گر میش چو گرمی نگاه است که نیست
ورهست به قدر چشم بر هم زدنی ست