گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵

 

لب نیست که از مراغه پر خنده نشد

آب قرقش دید و به جان بنده نشد

از مردهٔ گور او عجب می‌دارم

کز شهر برون رفت، چرا زنده نشد؟

اوحدی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات انابیه » شمارهٔ ۱۷

 

از خود همه تا نمرد کس زنده نشد

تا پست نشد سری فرازنده نشد

در خدمت خاک درگهت طلعت کس

تابنده نشد چو مهر تابنده نشد

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode