گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

 

هر چند که کعبه راست فضلی کامل

در خاک نجف مرا به آید منزل

در پیش من از کعبه نکوتر نجفست

کان قبلة تن باشد و این قبلة دل

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۰

 

آن خاتم انبیا نبّی مرسل

بر جمله مقدّم است در علم ازل

هر چند نتیجه هست آخر ز قیاس

در قصد چو بنگرند باشد اول

فیاض لاهیجی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

خونم نریزد، آن غمزهٔ مشکل

صیاد زیرک، من صید غافل

از قرب جانان، ما را چه حاصل

بحرش در آغوش، لب تشنه ساحل

خیزد چه در عشق، از دست و پایی

[...]

مشتاق اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲

 

آن گل که چو من هزار دارد بلبل

دانی به سرش چیست پریشان کاکل

روئیده میان سبزه‌زاری ریحان

یا سرزده در بنفشه زاری سنبل

هاتف اصفهانی
 

خالد نقشبندی » مفردات (معما به نامهای خاص) » شماره ۱۷

 

فریاد ز دست دلبر سنگین دل

بیداد، ز بیداد مه مهر گسل

خالد نقشبندی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۹۷

 

از بنگه اعتقاد نز راه حیل

آنرا که موافق اوفتد گفت و عمل

کامل شمریم و رستگار اندیشیم

خود خویش پرست اگر خدای عزوجل

یغمای جندقی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

در عشق بود عرض تمنا مشکل

کاینجاست نفس غرقه به خونابه دل

در بادیه ای فتاده راهم که دروست

پاها ز گداز زهره خاک به گل

غالب دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی

 

چون بعض ظهورات حق آمد باطل

پس منکر باطل نبود جز جاهل

در کل وجود هر که جز حق بیند

باشد ز حقیقة الحقایق غافل

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲ - ابوعلی سینای بلخی قُدِّس سِرُّهُ العزیز

 

از قعر گلِ سیاه تا اوجِ زحل

کردم همه مشکلات عالم را حل

بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل

هر بند گشوده شد مگر بند اجل

رضاقلی خان هدایت
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

از لعل تو خون جگرم ماند به دل

وز دست رقیب پای امید به گل

گاهی گریم از تو و گه نالم از او

تا آه و سرشک را چه باشد حاصل

صفایی جندقی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

گر طالب ره شدی ز مردان سبل

جو راهروی گذشته از جزو ز کل

کن مغز خرد معطر از طیب رسل

در بزم صفی که او گلابیست ز گل

صفی علیشاه
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

پوشیده ز حق نیست نه اکثر نه اقل

لم یفعل ان لم یشان ان شاء فعل

در ذات و صفات و فعل عالم همه اوست

لا غیر کلام خیر ما قل و دل

صفای اصفهانی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode