×
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴
چشم تو که بیماری او ننهفتست
در خیره کشی طاق فلک را جفتست
معذور بود زلف تو گرآشفتست
زیرا که دو بیمار عزیزش خفتست
۲ بیت
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۴۲
آنکو ز عقیقش آب شکّر رفتست
بر سرو سهی رخش چو گل بشکفتست
گر زانک بخفت هیچ عیبش مکنید
آن بخت بدمنست از آنرو خفتست
۲ بیت