گنجور

 
۱
۲
۳
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۵

 

بستم دَم مار و دُم عقرب بستم

نیش و دمشان به یکدگر پیوستم

شجن قرنین قرنین خواندم

بر نوح نبی سلام دادم رستم

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۶

 

گر من گنه جمله جهان کرده‌ستم

عفو تو امیدست که گیرد دستم

گفتی که به روز عجز دستت گیرم

عاجزتر ازین مخواه کاکنون هستم

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

بر بسته شد از بستن ماتم دستم

امروز نگویند که من خود هستم

از بیم و امید شادی و غم رستم

برداشتم از جهان دل و بنشستم

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۸

 

عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم

نومیدی جان به درد دل در بستم

اکنون ز نشاط وصل تو برجستم

از پای درافتم ار نگیری دستم

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

گفتی خبرت کنم کسی بفرستم

با دل گفتم ز انده دل رستم

من دل همه بر وعده خوبت بستم

شادم کن اگر سزای شادی هستم

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع

 

از گفتن سرّ تو دهان بر بستم

هر چند که ده‌زبان چو سوسن هستم

۱ بیت
حمیدالدین بلخی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره‏ » بخش ۱۷۱ - ۵۳ - النوبة الثالثة

 

گر در مستی حمایلت بشکستم

صد گوی زرین بدل خرم بفرستم

۱ بیت
میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۸- سورة الفتح - مدنیة » ۲ - النوبة الثالثة

 

وصل آمد و ز بیم جدایی رستم

با دلبر خود بکام دل بنشستم

۱ بیت
میبدی
 

عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۱

 

زان روز که در صدر خودی بنشستم

تا بنشستم به بیخودی پیوستم

دریای عدم شش جهتم بگرفتهست

من، یک شبنم، چه گونه گویم: هستم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۱۱

 

چون در ره دین نیامدی در دستم

برخاستم و به کافری بنشستم

و امروز نه کافر نه مسلمانم من

دانی چونم چنانکه هستم هستم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۰

 

عمری به هوس نخل معانی بستم

گفتم که مگر ز هر حسابی رستم

اکنون لوحی که لوح محفوظم بود

از اشک بشستم و قلم بشکستم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴۹

 

شمع آمد و گفت: رختِ رفتن بستم

در آتشِ سوزنده به جان پیوستم

چون هر نفسم به گاز سر میفکنند

بر پای که سر نهم که گیرد دستم

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۶۸

 

برخود در کام و آرزو در بستم

وز محنت هر ناکس و کس من رستم

گر زاهد مسجدم و گر عاصی دیر

من مرد خودم چنانک هستم هستم

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

 

گه هشیارم ز باده گاهی مستم

گاهی چو فلک بلند و گاهی پستم

گه مومن کعبه ام گهی کافر دیر

من ز آن خود آن چنان که هستم هستم

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴۲

 

المنةالله که به تو پیوستم

وز سلسلهٔ بند فراقت رستم

من بادهٔ نیستی چنان خوردستم

کز روز ازل تا بابد سرمستم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۸

 

باز آمدم و برابرت بنشستم

احرام طواف گرد رویت بستم

هر پیمانی که بی‌تو با خود بستم

چون روی تو دیدم همه را بشکستم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۲

 

بالای سر ار دست زند دو دستم

ای دلبر من عیب مکن سرمستم

از چنبرهٔ زمانه بیرون جستم

وز نیک و بد و سود و زیان وارستم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۹

 

بر میکده وقف است دلم سرمستم

جان نیز سبیل جام می‌کردستم

چون جان و دلم همی نمی‌پیوستند

آن هر دو بوی دادم از غم رستم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹۸

 

تا ظن نبری که از غمانت رستم

یا بی‌تو صبور گشتم و بنشستم

من شربت عشق تو چنان خوردستم

کز روز ازل تا با بد سرمستم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷

 

می‌پنداری که از غمانت رستم

یا بی‌تو صبور گشتم و بنشستم

یارب مرسان به هیچ شادی دستم

گر یک نفس از غم تو خالی هستم

۲ بیت
مولانا
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۳