گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۴

 

عاشق ز همه کار جهان فرد بود

از هر دو جهان بگذرد و مرد بود

پیوسته دلش گرم و دمش سرد بود

از ناخنِ پای تا به سر درد بود

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

از بهر چه لاله بر سر کرد بود

گر نه دلش از رخ تو پر درد بود

جایی که تو گرم کردی انگامۀ حسن

گل گر همه آتشین شود سرد بود

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۱

 

خورشید اگر چه در جهان فرو برد

ز آمد شدنش دلی پر از درد بود

هم وقت بر آمدن دمش سرد بود

هم وقت فرو شدن رخش زرد بود

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵۸

 

عاشق که بناز و ناز کی فرد بود

در مذهب عاشقی جوانمرد بود

بر دلشدگان چه ناز در خورد بود

یعقوب که یوسفی کند سرد بود

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

ای کز گل روی تو رخم زرد بود

دل از دهنت چو غنچه پر درد بود

بوسی دهنت نداد و صد وعده دهد

کم حوصله را زبان جوانمرد بود

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

خوش گفت پدر مرا کسی مرد بود

کز زن گذرد فرد و جهان گرد بود

گر زن نکنی فرد شوی ای فرزند

فرزند که زن نباشدش فرد بود

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode