گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۲

 

خوش گفت به باغ بلبل نغمه سرای

حرفی ز جفای عالم عشوه نمای

فریاد که یاد فتنه از باغ جهان

گلها همه بر دو خار و خس ماند بجای

اهلی شیرازی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

ور درخت دیو میداری بجای

با سگ و با دیو باشی همسرای

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

هر کس که به دور فلک حادثه زای

یک دم به مراد دل نشست از سر و پای

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

هر کس که به دور فلک حادثه زای

یک دم به مراد دل نشست از سر و پای

شیخ بهایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵

 

دلاکی گشت از سرم موی زدای

گردید ز اعجاز هنر سحر نمای

با استره ای که باد را نشکافد

هر موی مرا شکافت تا ناخن پای

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

ای از گل اشک گشته مژگان آرای

رو گریه به من گذار و تو خنده سرای

ور ذوق تماشای گرستن داری

یک شب چو نگه به سیر مژگان من آی

فصیحی هروی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۸

 

از گردش و سیر فلک حادثه‌زای

مانده‌ست هنوز دوره‌ای چند به جای

چندان که فکند نعل مه، توسن چرخ

بستند به میخ اخترش باز به پای

قدسی مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

یارب گرة غفلتم از دل بگشای

گرد هوسم ز چهرة جان بزدای

چون آینه‌ام ز زنگ هستی برهان

هیچم کن و پس هر آنچه هستی بنمای

فیاض لاهیجی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات انابیه » شمارهٔ ۲۵

 

یارب تو به فضل و رحمتم در بگشای

از درگه رأفتم مران در دو سرای

هر چندخلاف آنچه گفتی کردم

پاداش خلاف آنچه کردم فرمای

صفایی جندقی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ماده تاریخ دیگر هم

 

عبدالله راد امیر روشن دل ورای

چون عزم سفر کرد بجاوید سرای

زد کلک امیری پی تاریخ رقم

«ابنای ادب یتیم گشتند ایوای »

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode