×
عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۶
خطّت دام است و خالت او را دانه است
با دانهٔ تو مرغِ دلم همخانه است
بیمارستانِ چشمِبیمارِ ترا
در زلفِ چو زنجیرِ تو بس دیوانه است
۲ بیت
عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۳
بر باطل نیست گر دلم دیوانه است
زیرا که تو شمعی و دلم پروانه است
قصّه چکنم که هر که بودند همه
در تو نرسیدند و دگر افسانه است
۲ بیت